کتاب تنهایی
دفتر اول
ای فرزندِ آدم…
اگر با من انس بگیری تو را از همگان بینیاز میکنم
و اگر با غیر من مأنوس شوی در هر کاری محتاج و گرفتار خواهی ماند.
دل تو حرم من است،چگونه در حرم من بیگانه را راه میدهی؟
زبانت را با نام من، دلت را با عشق من و قلبت را با یاد من تازه کن.

دفتر دوم
ای فرزندِ آدم…
گمگشتهای؛ جز آن زمان که من راهت بنمایم
بیماری؛ جز آن هنگام که من درمانت کنم
فقیری؛ جز وقتی که من بینیازت سازم
و گناهکاری؛ جز زمانی که من تو را باز دارم…
برای من سر بر زمین بگذار تا تو را به آسمان برآورم
و به درگاهم خاک باش تا تو را پاک کنم…

دفتر سوم
ای فرزند آدم…
از همه میترسی
در حالی که تا نخواهم نمیتوانند پَر کاهی را جابهجا کنند
و از من نمیترسی
در حالی که همۀ عالم در دست ارادۀ من است.
میخواهی بدانی در نزد من چه جایگاهی داری
و چهطور دربارۀ تو فکر میکنم؟
خوب به درون خود نگاه کن،
ببین من در دل تو چه منزلتی دارم؟
ارزش تو در نزد من همانقدر است…
