کتاب صوتی آوای دانش دون میگوئل روئیز
کتاب صوتی آوای دانش دون میگوئل روئیز مخاطب را با واقعیت وجودی خود و راه هایی که به آرامش درونی و رویاهایش منتهی می شوند، پیوند می دهد.
دون میگوئل روئیز در کتاب آوای دانش یا صدای دانش سعی دارد به ما کمک کند تا روح هر انسانی را در پشت نقاب هایی که بر چهره می زند و آنچه وانمود می کند که هست، ببینیم و واقعیت وجودی خود را به آن بخش از درونمان بفرستیم که ما را وامی دارد در مورد هر کس و هر چیز قضاوت کنیم و پیام هایی دروغین به خود و اطرافیانمان بدهیم، و سپس، از قضاوت دست برداریم، زیبایی روح و قلبمان را ببینیم، و به رویاهایمان تحقق ببخشیم.
ذهن زميني حاصلخيز براي مفاهيم، عقايد و نظرات است.
اگر كسي دروغي به ما بگويد و آن را باور كنيم، آن دروغ در ذهنمان ريشه مي دواند و مي تواند رشد كند و نيرومند شود، درست همچون يك درخت. دانش در ذهن ما فرو مي رود و ساختاري را در سرمان بازسازي مي كند، كه تمام مطالبي است كه مي دانيم. با تمام آن اطلاعات درون سرمان، تنها چيزهايي را مي بينيم كه باور داريم، ما فقط دانسته هاي خودمان را درك مي كنيم. اما آنچه مي دانيم چيست؟ اساساً دروغ.
مي دانيد، آنچه خدا به ما گفت، حقيقت داشت: اگر شما ميوه ي درخت دانش را بخوريد، مي ميريد. ( درخت سيب آدم و حوا ).
ما آن را خورديم و مرديم. ما مرده ايم زيرا #خود اصيل ما ديگر آنجا نيست. آن كه در زندگي ما به سر مي برد، شاهزاده ي دروغ، همان صداي درون سر ماست. مي توانيد آن را تفكر بناميد. من آن را صداي دانش مي نامم. در جستجوی قدردانی، تایید و عشق بودم. نمیدانستم که این افسانهای بیش نیست. در جستجوی کمال بودم و برایم بسیار جالب بود که چگونه «کامل نبودن» بزرگترین بهانه برای توجیه اعمال مردم است. هر بار که اشتباه میکردند و لازم بود از تصویرشان دفاع کنند، میشنیدم که میگویند: «من فقط انسانم. کامل نیستم. فقط خدا کامل است.» و این نیز به بزرگترین بهانه برای هر اشتباهم تبدیل شد: «آه، هیچکس کامل نیست.» چه توجیه بزرگی!
اگر صد نفر یک واقعه را ببینند، شما صد داستان متفاوت خواهید شنید و هر کس ادعا می کند که داستان خودش واقعی است.
البته این فقط از نظر آن شخص حقیقت دارد و داستان شما، تنها برای خودتان. اما ندای دانش در ذهن شما به جستجو می پردازد تا شما را محق جلوه دهد. حتی در بیرون هم دنبال متحدانی می گردید تا در این جنگ به شما بپیوندند تا شما بر حق باشید و دیگران بر خطا. چرا می کوشید تا آنچه را باور دارید توجیه کنید؟ نیازی نیست ثابت کنید که دیگران اشتباه می کنند. زیرا می دانید که آنها در داستان هایشان محق هستند. در داستان شما، حق با شماست. دیگر مسئله ی درست یا نادرست گفتن منتفی است؛ دیگر مجبور نیستید از آنچه باور دارید دفاع کنید.
هنگامی که به این سطح از آگاهی دست یابیم، آسان تر است آنچه را دیگران می گویند به خودمان نگیریم.